• وبلاگ : تاريخ پژوه
  • يادداشت : افسانه ي غرانيق يا قرانيق چيست ؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محمد 
    بسم الله الرحمن الرحيم
    سلام
    در اينجور موارد بايد به عقل هم رجوع کرد. قرآن بي شک کتاب آسماني و از جانب پروردگار يکتاست. اما اگر قرار باشد مانند يک لوح فشرده که تمام راه هاي رسيدن انسان به سعادت آخرت در آن بطور واضح نوشته شده است به آن نگاه کنيم برخي از مسائل از جمله اختيار انسان زير سوال ميرود. اگر اينگونه بود تمام انسانهايي که آنرا خوانده اند به سعادت ميرسيدند. چه بسا بسياري از مسلمانان که عمري قرآن خواندند اما در نهايت با کفر از دنيا رفتند (مانند ابن ملجم مرادي). به نظر شما چرا در ابتداي هر سوره ميگوييم پناه ميبرم به خداوند از دست شيطان رانده شده؟ چه نيازي به گفتن اين جمله است؟ دليل آن از نظر بنده اين است که هنگامي که قرآن ميخوانيم نيز بايد خيلي مراقب باشيم چون ممکن است با خواندن همين قرآن به سمت شيطان کشيده شويم. بايد تمام اميال نفساني و خود برتر بيني ها را کنار گذاشت و سپس آنرا بخوانيم و به خدا پناه ببريم. به بيان ديگر قرآن (خير) و شيطان (شر) در هم آميخته اند. البته اين امر را نميتوان نقصي بر قرآن ديد چه بسا يکي از مستلزمات آن است که اراده و اختيار انسان را از او نميگيرد. غرانيق نيز ميتواند حاوي پيامي باشد براي بنده گان که بيشتر مراقب وسوسه هاي شيطان باشند و در انجام تمام کارها به خداوند يکتا پناه ببرند و هنگامي که آرزويي ميکنند مراقب وسوسه هاي شيطان باشند. جملاتي که گفتم خلاصه ي داستان ايمان آوردن بنده به قرآن و حضرت محمد (ص) و ائمه ي معصومين بود. خدايا اگر چيزي را اشتباه گفتم بر من ببخش و مرا به را راست هدايت نما که تو خود ميداني من جز بنده اي خطاکار هيچ نيستم..اگر لحظه اي مرا به حال خويش رها کني چه بلاهايي که بر سرم خواهد آمد.
    با سلام همان طور که گفتيد وقتي ر ياکاران و متظاهرين و دنيا دوستان در راس حکومت قرار گرفتند وبه جاي رضايت خداوند به فکر اين باشند که من در زمان مسئوليتم نام نيک از خود باقي بگذارم ونامم در تاريخ به عنوانيک امير کبير و امثال اينها باشد چه انتظاري از آن تاريخ نگاراني که حتي اسلام اصيل را نشناخته بودند و با فصله چند قرن تاريخ اسلام را نوشته اند و پا را فرا تر گذارده و تاريخ قبل از اسلام را که حدود ده ها قرن مي باشد چنان مي نويسند که انگار خود در آن زمان بوده و مسئول مستقيم نوشتن تاريخ بودند تاسف بيشتر اين است که اکنون در کشور ما تاريخ را اينچنين وبا اين منابع در دبستان ودبيرستان ودانشگاه تدريس مي کنند و به جاي اينکه اصول وقوائد تجز يه وتحليل تاريخ را تدريس نمايند از اين کتب شبهه تاريخ تدريس مي کنند و حتي در کنکور ورودي از اين نوع عراجيف مي پرسند و مسئولين فرهنگي خود درس آموز اين تاريخ هستند حلا برو تا آخر قضيه
    + ا 


    faqat mitoonam begam tarze fekretooon

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    ريده

    خيلي ممنون از مطالب خوبتون.

    + حنا 
    خيلي توپ بود
    + رحيم 


    با سلام

    ابن اسحاق هم اين داستان را نقل کرده و البته آن را به زنادقه نسبت داده است . او سيره نويس قرن اول و دوم است پس قبل از طبري نيز اين داستان وجود داشته است