سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ پژوه

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

یکی ازمصیبتهای ناگوار وسوزناک واقعه کربلا شهادت حضرت علی اصغر(ع) است نقل شده: که روزی (کمیت) شاعرمعروف به حضور حضرت صادق علیه السلام رسید،

حضرت فرمود  :

یا کُمَیتُ اَنشِدنی فی جَدِّیَ الحسین (ع) فَلما اَنشَدَ کُمَیتُ اَبیاتاً فی مُصیبه الامام علیه السلام بَکیَ الامام بُکاء ًشدیداً وبَکَت النِّسوه و اهل حریمه وصَحنَ فی حجرا تهن

کمیت! درباره جد ما حسین (ع) شعری بگو، همزمان با سرودن شعر، امام صادق(ع) به شدت گریه کرد بانوان و اهل خانه نیز در اتاق خودشان ناله زدند واشک ریختند  .

اِذ خَرجت جارِیَه مِن خَلفِ الَّستر مِن حُجَرات الحَرم وفی یَدِها طفلٌ صغیر رَضیعٌ فَوَضَعَته فی حِجرِ الاِمام فاَشتَدَّ حینئذٍ بُکاء الامام فی غایهِ الاِشتداد وعَلا صَوته الشریف و عَلَت اَصواتُ النِّساء الطاهرات خلف الاَستارِِمِن الحجرات

در این زمان خانمی که کودک شیر خواری به دست داشت از اتاق بیرون آمده و کودک را در دامان امام (ع) قرارداد، گریه امام این بار بیشتر شده وصدای شریفشان بلند شد وبانوان در خانه نیز به صدای بلند گریستند  .

ظاهرأ منظور از این کار یادآوری شهادت علی اصغر وسنگدلی قاتل وی حرمله بن کا هل اسدی بوده است  .

تلخ تر از مرگ

مرحوم حائری مازندرانی در کتاب معالی السبطین آورده که: از بقراط حکیم پرسیدند در ذائقه انسان چه چیزی ازمرگ تلخ تر است؟ گفت: تلخ تر از مرگ در ذائقه انسان کریم این است که از شخص لئیم حاجتی بخواهد،

فَما حال الحسین الکریم بن الکریم حینَ رَفع رَضیعَه علی یَدیه و طَلب لَه جُرعَه مِنَ الماء مِن اللؤماء اللُّعَناء اَهل الکوفه. پس چگونه بود حال حضرت حسین، این کریم فرزند کریم آن زمانی که کودک شیرخوار خود را روی دو دست بلند کرد و برایش جرعه آب، از کوفیان پست ولعنت شده خواست.

کیفیت شهادت علی اصغر(ع)

درباره چگونگی شهادت فرزند خردسال اباعبدالله(ع) در مقاتل متفاوت نقل های گوناگونی آمده است که ما چند نمونه را بیان نموده و تحقیق بیشتر را به خودتان وا می گذاریم: البته درباره فرزند خردسال امام نیز باید این بیان شود که برای امام دو فرزند خردسال ذکر شده است.

1.       به روایت الملهوف سید بن طاووس :

لَمّا رَأی الحُسین علیه السلام مَصارِعَ فَتَیانِهُ وَاَحَِبَّته عَزَمَ علی لِقاءِ الْقَوم بِمُهجَته و نادی هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حرم رسول الله صلی الله علیه وآله، هَل مِن مُوحِّد یَخافُ الله فینا، هَل مِن مُغیثٍ یُغیثُنا یَرجُو الله بِاِغاثَتِنا؟ هَل مِن مُعین یَرجوا ما عِندِ الله فی اعانَتِنا؟ فَارْتَفعت اَصوات النِّساء بِالعَویل فَتَقَدَّم اِلی بابِ الْخَیمه و قال لِزینَبَ ناوِلینی وَلَدیَ الصَّغیرَ حَتّی اُوَدِّعه. فَأخَذَه و اَو ما اِلَیه لِیُقَبِّله فَرَماهُ حَرمَلهُ بنُ الکاهِلِ الاَسَدی لَعنَه الله تعالی بِسَهم فَوقع فی نَحرِه فَذَبَحَهُ، فَقال لِزِیْنَب خُذیهِ ثُمَّ تَلَقّی الدَّمَ بِکَفَّیه فَلما اِمْتَلأتا رَمی بِالدَّمِ نَحْوَ السَّماءِ ثُم قالَ هَوَّن علی ما نَزَلَ بی اَنَّهُ بِعَین الله  .   قالَ الْباقِرُ عَلیه السلام : فَلَم یَسقُط مِن ذلکَ الدَّمِ قَطرَه الی الارض.

با به شهادت رسیدن جوانان بنی هاشم ویاران حضرت حسین علیه السلام، امام خود، با تمام وجود برای رزم با دشمن، به سویشان رفت درحالیکه بانگ می زد: آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاع گند؟ آیا موحدی هست که به خاطر ما از خدا بترسد؟ آیا فریادرسی هست که با امید به خدا به فریاد ما برسد؟ آیا یاوری هست که با امید به آنچه در نزد خداست به یاری ما بشتابد؟ در این هنگام از میان بانوان در خیمه شیونی بر خاست پس امام (ع) به کنار خیمه رفته وخطاب به زینب فرمود کودکم را بیاور تا با او خدا حا فظی کنم. حضرت کودک را گرفت تا ببوسد در این زمان حرمله بن کاهل اسدی لعنه الله علیه به سوی او انداخت تیر به گلویش نشست وآن را برید پس حضرت به زینب فرمود او را بگیر. سپس خون را در هردودست جمع کرده و به سوی آسمان پاشید وفرمود: آنچه بر من وارد آمد برایم آسان است، چون در محضر خدا است  .   حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: که قطره ای از آن خون بر زمین نیفتاد. (الملهوف، ص168، بحارالانوار،ج45، ص46، به نقل از دانشنامه امام حسین(ع)،ج7، ص38 ).

 

2.       به روایت ابی مخنف

   لما قعد الحسین اتى بصبى له فاجلسه فی حجره زعموا انه عبد الله بن الحسین. قال ابو مخنف: قال عقبه بن بشیر الأسدی: قال لی ابو جعفر محمد ابن على بن الحسین: ان لنا فیکم یا بنى اسد دما، قال: قلت: فما ذنبی انا فی ذلک رحمک الله یا أبا جعفر! و ما ذلک؟ قال: اتى الحسین بصبى له، فهو فی حجره، إذ رماه احدکم یا بنى اسد بسهم فذبحه، فتلقى الحسین دمه، فلما ملا کفیه صبه فی الارض ثم قال: رب ان تک حبست عنا النصر من السماء فاجعل ذلک لما هو خیر، و انتقم لنا من هؤلاء الظالمین.‏

و چون حسین بنشست کودک وى را که پنداشته‏اند عبد الله بن حسین بود آوردند که در بغل گرفت. عتبة بن بشیر اسدى گوید: ابو جعفر محمد بن على بن حسین به من گفت: «اى بنى اسد، خونى از ما پیش شما هست.» گوید: گفتم: «اى ابو جعفر خدایت رحمت کناد گناه من در این میانه چیست؟ چگونه بود؟» گفت: «کودک حسین را پیش وى آوردند که در بغل گرفت و یکى از شما، اى بنى اسد، تیرى بزد و گلوى او را درید، حسین خون او را بگرفت و چون کف وى پر شد آن را به زمین ریخت و گفت: «پروردگارا، اگر فیروزى آسمان را از ما بازگرفته‏اى چنان کن که به سبب خیر باشد و انتقام ما را از این ستمگران بگیر.»(وقعه الطف لابی مخنف،تحقیق یوسفی غروی، ص281 )

3.       به روایت الارشاد شیخ مفید

ثُمَّ جَلَسَ الْحُسَیْنُ (ع) أَمَامَ الْفُسْطَاطِ فَأُتِیَ بِابْنِهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ هُوَ طِفْلٌ فَأَجْلَسَهُ فِی حَجْرِهِ فَرَمَاهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِی أَسَدٍ بِسَهْمٍ فَذَبَحَهُ فَتَلَقَّى الْحُسَیْنُ (ع) دَمَهُ فَلَمَّا مَلَأَ کَفَّهُ صَبَّهُ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ: رَبِّ إِنْ تَکُنْ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ مِنَ السَّمَاءِ فَاجْعَلْ ذَلِکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ وَ انْتَقِمْ لَنَا مِنْ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ- ثُمَّ حَمَلَهُ حَتَّى وَضَعَهُ مَعَ قَتْلَى أَهْلِهِ.

حضرت امام حسین (ع) برابر خیمه گاه خود نشست. فرزند خردسالش بنام عبد اللَّه را برایش آوردند امام او را در دامانش نشاند. مردى از بنى اسد او را هدف تیر قرار داد و ذبحش کرد، حسین (ع) خون او را گرفت و هنگامی که کف دستش پر شد، آن را بر زمین ریخت. و مى‏فرمود پروردگارا اگر درب نصرت و یارى آسمانى را بسوى ما بسته این قربانى را بجاى بهترین تقدیمیها از ما بپذیر و داد ما را از این گروه ستمگر بگیر. آنگاه آن کودک را آورد و کنار کشتگان دیگر گذارد.(الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص108)

4.       به روایت زیارت ناحیه

در زیارت ناحیه مقدسه، درباره این کودک شهید، آمده است: (السلام على عبد الله بن ‏الحسین، الطفل الرضیع، المرمى الصریع، المشحط دما، المصعد دمه فى السماء، المذبوح‏ بالسهم فى حجر ابیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الاسدى‏).

لذا با توجه به نمونه های بالا می توان چنین دسته بندی درباره شهادت علی اصغر(ع) داشت :

الف. درباره نوع شهادت و خوردن تیر به گلو همه نقل ها متفق می باشند.

ب. درباره اینکه آیا طفل شیرخوار در دامان پدر و یا بر دستان او مقابل لشکر عمربن سعد شهید شد یا نهف بعضی گفته اند در جلوی خیمه و بعضی بیان کردند در جلوی لشکر شهید شده.

ج. درباره دست پر کردن امام از خون عل اصغر تقریبا تمام نقل ها متفق می باشند.

د. درباره پرتاب خون به آسمان، بعضی بیان نموده و بعضی مانند شیخ مفید نظر به ریختن خون بر زمین دارند.

 






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 آذر 30 توسط حسین ظفری نژاد
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin