از میان فرزندان بزرگوار حضرت امام موسى بن جعفر(ع) ، دو فرزند ایشان یعنى حضرت امام على بن موسى الرضا(ع) و حضرت فاطمه کبری (ع) ملقّب به معصومه، از ویژگیهای خاص برخوردار بوده اند تا ادامه دهنده خطّ امامت بعد از پدر باشند.
پس از 25 سال که از تولد حضرت امام رضا (ع) گذشته بود ، حضرت فاطمه معصومه(ع) در اوّلین روز ماه ذى قعده سال 173 هـ ق، در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود، آن حضرت به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک یک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون(س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورش یافته اند. این در حالى است که پدر بزرگوارشان پیوسته در زندان هارون الرشید بسر مى بردند و سرانجام در همان زندان ، هنگامى که حضرت معصومه(س) در سن ده سالگى بود، به شهادت رسیدند و از آن زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا(ع) قرار گرفت. با آغاز خلافت مأمون این خلیفه مکار عبّاسى، او نیز همانند اسلاف غدّارش براى مقابله بانفوذ روبه گسترش تعالیم امامان معصوم و اهل بیت(ع) عصمت و طهارت بر دل هاى مشتاقان و جلوگیرى از انسجام سیاسی شیعیان حضرت علی(ع) به ترفندى دیگر متوسّل شده و امام رضا(ع) را به پایتخت خود «مرو» دعوت نمود. امام با اکراه این دعوت را پذیرفتند و بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت(ع) خود را همراه ببرند به سوى «مرو» حرکت نمودند. حضرت فاطمه معصومه(ع) در سال 201 هـ ق، یک سال پس از ورود امام رضا(ع) به مرو، با چهار تن از برادران و گروهى از برادرزادگان به سوى خراسان حرکت نمودند و چون این کاروان کوچک به حوالی ساوه رسید عدّه اى از دشمنان اهل بیت(ع) به دستور مأمون عبّاسى راه را بر آنان بستند و در یک درگیرى نابرابر همه برادران و تقریباً اکثر مردان همراه کاروان را که حدود 23 نفر بودند به شهادت رساندند. حضرت معصومه(س) از شدّت رنج و تأثّر روحی بیمار گردید و بنا بر قولی حضرت را مسموم کردند . چون شب هنگام خبر به مردم قم و آل سعد رسید، موسی بن خزرج به نمایندگى آنان، در همان هنگام از قم به قصد ساوه حرکت کرد تا ایشان را به قم دعوت کند. پس از دیدار حضرت و پذیرفتن دعوت وى، خود زمام مرکب ایشان را در دست گرفت و به سوى قم و به منزل و سراى خویش آورد.
در روایت دیگرى آمده است، هنگامى که حضرت فاطمه معصومه(ع) به شهر ساوه قدم نهاد، از همراهان خود پرسید؛ مسافت این جا تا قم چقدر است. پاسخ را گفتند. در این هنگام به یاد خبرى از پدرش افتاد. لذا فرمود: مرا به قم ببرید که از پدر بزرگوارم بارها می شنیدم که قم مرکز شیعیان ماست. بدین ترتیب باقیمانده افراد کاروان به جاى رفتن به «مرو» به جانب قم تغییر مسیر داده و در 23 ربیع الاوّل سال 201 هـ ق وارد قم شدند. خبر ورود آن حضرت به قم براى همه مسرّت آفرین و هیجان انگیز بود. بزرگان و سایر مردم، به استقبال آن حضرت آمدند و پروانه وار و مشتاقانه ایشان را در میان گرفتند. در پیشاپیش آنان شخصیت برجسته شهر، موسى بن خزرج اشعرى حرکت نمود و افسار شتر آن حضرت را به دست گرفته و افتخار می کرد تا آنکه به درخواست او، حضرت در منزلش اقامت نمود.
بیمارى حضرت که از غم هجران برادر و شهادت و مظلومیت دیگر برادران و همراهان و یا سمّى که به ایشان داده شده است، هفده روز ادامه یافت و ایشان بهتر از هرکس به حال خود و کوتاهى عمرش آگاه بود، روزهاى آخر عمر را به عبادت و راز و نیاز با معبود یگانه مشغول بود .
سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربیع الثانى» سال 201 هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان در سن 28 سالگی دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .
عبادتگاه روزهاى پایانى عمر ایشان، که هم اکنون به نام «بیت النّور» معروف است ، زیارتگاه شیفتگان اهل بیت(ع) عصمت و طهارت است.
از آنجا که نخستین بار میرابوالفضل عراقى، مسجدی در کنار بیت النور بنا نمود، آن محله و محوّطه وسیع اطراف آن به «میدان میر» مشهور گردیده است.
پس از وفات، پیکر مطهّر و شریف حضرت فاطمه معصومه (س) را غسل داده و کفن کردند و باشکوه فراوان تشییع و در محلّى موسوم به «باغ بابلان» که اکنون روضه منوره حضرت است به خاک سپردند. در این که چه کسى بدن مطهّر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد و ایشان را به خاک سپارد، همه متحیر بودند. آل سعد بیش از همه در این باره با هم گفتگو کردند که چه کسى را داخل سرداب نمایند تا جنازه خانم را دفن کند. پس از تبادل نظر، رأى ایشان بر این قرار گرفت که مرد پرهیزکار و خادم بسیار پیر ایشان به نام «قادر»، متصدّى دفن شود. چون دنبال آن پیر مرد صالح فرستادند، ناگاه دو سواره نقابدار از سوى «رمله» (ریگزار) سمت قبله نمایان شدند و به سرعت نزدیک گردیدند و پس از اقامه نماز بر پیکر آن بانوى مکرّمه، یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهّر آن صدّیقه را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد. آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن گویند بر اسب هاى خود سوار و از محلّ ناپدید شدند و کسى آن دو نفر را نشناخت. به نظر مى آید که آن دو بزرگوار، دو امام و حجّت خداوند بوده اند.
حضرت معصومه (س) از پرهیزگارترین زنان شیعه و از زنان عالمه و محدّثه بوده و روایات متعددى از طریق ایشان در کتب احادیث شیعه و اهل سنّت آمده است. ایشان در عبادت و زهد شهره بود و در فضل و کمال، به مدارج عالى نایل آمده است. القاب و صفات بسیارى که حضرت فاطمه معصومه(س) بدان معروف گردید، نشانه سجایاى والاى اخلاقی ایشان است. در یکی از زیارت نامه های آن حضرت، القابى همچون «طاهره» پاکیزه، «حمیده» ستوده خصال، «برّه» نیکو رفتار و تربیت شده، «نقیه» پاک خصلت، «مرضیه» مورد رضای پروردگار، «رضیه» راضى از حق، «محدّثه» راوى حدیث، «شفیعه» شفاعت کننده در روز جزا و «معصومه» به ایشان اطلاق شده است. اما مشهورترین لقب حضرت ، طبق فرموده امام رضا (ع) لقب معصومه است..
منبع: سایت حرم حضرت معصومه(س)
عصر امام حسن عسکری(علیه السلام) دوره بحرانی شیعه است
تبار امام حسن عسکری(ع )
بنا بر نقل معتبر، شهادت امام حسن عسکری(ع) هشتم ربیع الاول سال 260 ه. ق است و ولادت حضرت هم در سال 232. ایشان پس از 22 سال که از عمر مبارکشان گذشت یعنی در سال 254 ق و در دامن پربرکت پدر بزرگوارشان امام هادی(ع) زندگی کردند و تربیت شدند، در سال 254 که شهادت امام هادی(ع) اتفاق افتاد، منصب امامت، به حضرت امام حسن عسکری رسید و مدت امامت ایشان 6 سال بود؛ یعنی از سال 254 تا 260 هجری. بر این اساس سن حضرت 28 سال است که 6 سال امام و رهبر جامعه شیعه و به تعبیری جامعه اسلامی بودند. اما از نظر تبار و اصل و نسب، ایشان هم مثل سایر ائمه از جانب پدر قریشی و هاشمی و از تبار عترت هستند. اما مادران ائمه(ع)، وضعیت دیگری دارند. مادر امیرالمومنین(ع) هاشمی تبار است و مادر حسنین هم حضرت فاطمه(س) است. پس از این 3 امام(ع) تنها امامی که مادرش هاشمی و قریشی بود، امام صادق(ع) بود. سایر ائمه مادرانشان از تبار عرب و قریش نیستند. امام سجاد(ع) مادرش ایرانی است، از امام کاظم(ع) به بعد، مادران ائمه اطهار(ع) تا برسد به حضرت مهدی(عج) همه از تبار مغرب زمین بودند که دو ویژگی داشتند؛ اول این که این مادران مطهر و پاک، «ام ولد» یعنی کنیز بودند، این ها خریداری شده بودند و در خانه ائمه(ع) زندگی می کردند. دیگر این که این ها نوعا آفریقایی بودند. چون کنیزان در آن زمان از آفریقا می آمدند و اسامی آن ها موید این مسئله است و بیشتر هم از طایفه ماریه غبطیه بودند. «حمیده» مادر امام کاظم(ع)، «تکتم» مادر امام رضا(ع)، «سبیکه» مادر امام جواد(ع)، ثمانه مادر امام هادی(ع) و حدیث یا سوسن هم که نام مادر امام حسن عسکری(ع) بود. بنابراین کسی نباید فکر کند، کنیز بودن مادران ائمه(ع) باعث کسرشان آن هاست. کنیز هم مثل یک زن «حره» و آزاده از این فضیلت برخوردار شده است که مادر امام معصوم(ع) شود. ضمن این که این افراد عموما رنگین پوست بودند. پس رنگ پوست چنان که در اسلام هم تاکید شده نه امتیاز است و نه کسرشان. این مسئله از این نظر اهمیت دارد که برخی از نویسندگان نمی خواهند بپذیرند که مادر ائمه(ع) از آ ن بلاد و کنیز بودند. ولی این نه تنها یک نکته منفی نیست بلکه مثبت است و برای قاره ای مثل آفریقا، مایه افتخار است که مادران ائمه از این سرزمین هستند .
ویژگی ممتاز عصر امام عسکری(ع )
امام عسکری(ع) و امام هادی(ع) یک ویژگی ممتاز دارند و آن این که در دوره زندگی این دو امام ما به عصر غیبت نزدیک می شویم. نکته مهم در مورد تلاش های اجتماعی امام حسن عسکری(ع) به همین برهه تاریخی برمی گردد. در دوران ولادت حضرت مهدی(عج)، خلفای بنی عباس به این نکته توجه داشتند و احادیثی در این باره به گوش آن ها رسیده بود. در منابع اهل سنت هم هست که جانشینان رسول ا... دوازده نفر خواهند بود و همه آن ها هم از قریش هستند. عبدا... بن مسعود از رسول ا... (ص) نقل می کند که «الائمة من بعد اثنی عشر کلهم من قریش» و یا روایت دیگری هست که «اثنی عشر من اهل بیتی» یا درباره حضرت مهدی(عج) تعبیرات جالبی داریم که «المهدی من قریش»، «المهدی من ولد فاطمه»، «المهدی من ولدالحسین»، «المهدی من عترتی» که این تعبیرات در منابع حدیث و منابع معتبر اهل سنت فراوان آمده است. این احادیث خلفای بنی عباس را به وحشت انداخته بود؛ چون این ها متوجه بودند که این دوازده نفر که به فرموده رسول ا... قرار است جانشین ایشان باشند، امام هادی(ع) دهمین آن هاست، یعنی آن پیش بینی نزدیک است که محقق شود. درباره حضرت مهدی(عج) احادیث فراوانی بود به ویژه در این باره که حضرت چه خواهند کرد و چه طور با نظام های ستم پیشه و یا بی عدالتی مبارزه و نظام های جور را سرنگون می کنند. به همین دلیل از تولد حضرت مهدی(عج) بسیار نگران بودند، از این رو دوران امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) از این حیث بسیار حساس است. این است که می بینیم خلفای بنی عباس درصدد هستند که چاره ای برای این مسئله بیندیشند. چاره آن ها این بود که امام هادی(ع) را از مدینه فرا خواندند و به سامرا آوردند. آ ن ها دو انگیزه از این کار داشتند؛ اول این که می خواستند تلاش های فرهنگی امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) را کنترل کنند و هدف دوم آن ها این بود که کودکی را که به نام «مهدی» قرار است متولد بشود شناسایی و درباره او تصمیم گیری کنند .
بنای سامرا
سامرا شهری بود که به دست معتصم عباسی تاسیس شد و علتش هم این بود که مردم بغداد از دست درباریان معتصم به ستوه آمده بودند، در نتیجه او بغداد را رها کرد و به شهر جدیدی که به نام سامرا بنا کرده بود، آمد. سامرا در مدت کمی که پایتخت بود، اهمیتی کم تر از بغداد نداشت. به ویژه که خیلی گسترش پیدا کرد. چنان که معجم البلدان می نویسد، طول این شهر 8 کیلومتر بوده است. وجود شهرهای زیاد که از دجله منشعب می شد، آب و هوای مناسب و خصلت پادگانی داشتن از دیگر ویژگی های این شهر بود در ابتدا هم به عنوان معسکر بنا شد. معسکر به معنای پادگان و لشکرگاه است .
حادثه بزرگ
امام هادی(ع) شیعه را با فرهنگ سازی آماده کرد تا وارد دوران غیبت شود. امام عسکری هم، همین راه را ادامه داد. به ویژه این که طبق روایات باید امام مهدی(عج) در خانواده ایشان متولد می شد؛ همین مسئله باعث شده بود که حضرت به شدت تحت مراقبت باشند و حتی ریزترین کارهای ایشان زیرنظر دربار عباسی باشد. لذا امام عسکری(ع) در دو بعد باید نقش ایفا می کردند اول این که باید موضوع ولادت حضرت مهدی(عج) را پنهان می کردند؛ چون شکی نبود که اگر دشمنان، از تولد حضرت مطلع می شدند، ممکن بود که تصمیماتی بگیرند. بر همین اساس، امام عسکری(ع) این مسئله را کاملا پنهان کردند. همسر حضرت، نرجس خاتون وقتی که حامله می شوند، وضعیت خاصی پیدا می کنند و مثل مادر حضرت موسی (ع) که در زمان بارداری وضعیت خاصی پیدا کردند. مادر حضرت موسی(ع) بارداری اش مشخص نبود، حتی تا نزدیک زایمان هم اگر کسی نگاه می کرد، متوجه نمی شد که این خانم حامله است؛ کنیز حضرت امام هادی(ع) یعنی مادر امام مهدی(عج) هم چنین حالتی داشتند و از ظا هر او کسی متوجه بارداری ایشان نمی شد. دیگر این که حدود پنج سال امام مهدی(عج) در دامن پدر بزرگوار خود بودند، یعنی از 255 تا 260 که عصر غیبت آغاز می شود. در این دوره امام دو حرکت بزرگ انجام می دهند؛ اول، چنان که اشاره شد، پنهان کردن تولد امام(ع) است. لذا عباسیان متوجه موضوع نشدند. اما اگر پنهان کاری از چشم دوستان و شیعیان هم می بود، آن ها هم به شک و تردید می افتادند و ای بسا که گمراه می شدند. بنابراین، امام عسکری(ع) نقش دوجانبه ای ایفا کردند. اول این که از یک طرف تولد فرزندشان را از چشم دشمنان پنهان و از سوی دیگر خواص و افراد مطمئن را نسبت به این تولد آگاه می کردند و فرزند را به آنان نشان می دادند. بنابراین خواص شیعه از تولد و بالندگی حضرت مهدی مطلع بودند؛ با این حال عصر امام حسن عسکری(ع) دوران بحران شیعه است، چون هم مراقبت ها و تنگناها بیشتر شده بود و هم این که دوران غیبت نزدیک می شد، دورانی که بسیار سخت است و احتمال می رود که نسبت به امام دوازدهم، مسائلی پیش بیاید و شیعه از ایشان منحرف شود. یعنی راهنمای خود را گم کنند. بنابراین، نقش امام عسکری(ع) و پدر بزرگوارشان بسیار حساس بود. آن ها باید شیعه را برای این بحران و برای این حادثه بزرگ آماده می کردند. دوران غیبت یک دوران طولانی و بسیار رازآمیزی بوده و هست؛ و این دو امام همام(ع) زحمت فراوان کشیدند تا توانستند یاران خود را برای چنین حادثه ای آماده کنند.
روایاتی از امام(ع)
در کتاب احتجاج طبرسی در مقدمه کتاب در صفحه 16 روایاتی از امام عسکری(ع) آ مده است. امام(ع) از قول اجداد خود و از قول پیامبر(ص) می فرمایند: از درد یتیمی شدیدتر و عظیم تر، دردی است که امتی، امام معصوم خود را از دست بدهد و از او بریده شود؛ یعنی نداند امامش کیست و در مسائل خود به چه کسی رجوع کند. در این زمان اگر کسی به علوم و احکام شیعه آشنا باشد و مردم را از این بلاتکلیفی درآورد، مثل این است که یتیمی را تکفل کرده و او را از رنج یتیمی نجات داده است. پاداش چنین شخصی هم این است که در درجات اعلای بهشت با ما خواهد بود. در حدیثی دیگر امام از قول جد بزرگوارشان علی(ع) می فرمایند: هر کس از شیعیان ما که عالم به شریعت و معارف ما هستند و ضعفای شیعه را از دست ناصبی های دشمن اهل بیت نجات دهد، این شخص در روز قیامت در حالی محشور می شود که تاجی از نور بر سرش است و تمام صحنه قیامت را نورانیت آن روشن می کند. بنابراین، این حدیث نشان می دهد که در زمان بحران شیعه که آن زمان، عصر آغاز غیبت بود؛ خود آن بزرگواران نقش مهمی را ایفا کردند و نیز از شیعیان خود هم می خواهند که در برابر دشمنان تدبیر نشان بدهند. امروز هم آن ناصبیان به ویژه در اطراف سامرا دیده می شوند. متاسفانه دشمنان اهل بیت در بخش هایی از عراق امروز، فراوان هستند، یا دشمنان دیگر شیعه مثل وهابیان که این روزها بسیار جولان می دهند. بنابراین دوست داران اهل بیت وظیفه ای سنگین برعهده دارند و باید بتوانند عصر غیبت را بهتر درک کنند.
وظیفه ما در عصر غیبت
در عصر غیبت ما باید واقعیت ها را به مردم بگوییم، پیرایه نبندیم، برای ظهور حضرت وقت تعیین نکنیم، غیبت یک امر الهی است و باید به این پرداخت که وظایف ما در عصر غیبت چیست. در واقع ما باید هم به وظایف خود آگاه باشیم هم نسل های آینده را با این وظایف آشنا کنیم. امامان بزرگوار ما در این باره به ما هشدار داده اند که نگویید حضرت این جمعه می آید یا جمعه دیگر. وقت تعیین نکنید. ظهور حضرت به مشیت الهی است و هرگاه خداوند اراده کند و شرایط فراهم شود، حضرت ظهور خواهند کرد. نکته دیگر این که امام در پس پرده غیبت به جامعه اشراف دارد و نور هدایت امام(ع) از پس پرده غیبت بر جامعه می تابد و این طور نیست که امام به کلی از جامعه بریده باشد. البته ارتباط مستقیم نیست و در زمان غیبت هیچ کس حق ندارد ادعا کند که با امام زمان(عج) ارتباط دارد. اگر کسی از بزرگان ما هم چنین مقامی احراز کند باز هم نباید بیان کند. ادعای تشرف، ادعای رویت امام زمان مسئله ای است که می تواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد. بنابراین براساس روایت برای جلوگیری از سوءاستفاده ها هیچ کس نباید ادعا کند. البته منظور این نیست که کسی نمی تواند به محضر حضرت مشرف شود. بلکه منظور بیان ادعاست و اگر کسی چنین ادعایی را مطرح کند باید او را نسبت به عواقب این کار مطلع کرد.
طبقه بندی: امام عسکری
امیر المومنین على(علیه السلام): چه بسیار انسان هاى عزیزى که اخلاق بد ایشان را ذلیل ساخته است و چه بسیار انسان هاى ذلیلى که با اخلاق خوش به عزت رسیدهاند .
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه واله): آنگاه که خداوند ایمان را آفرید آنرا به خوش اخلاقى و سخاوت تقویت نمود و همچنین هنگامى که کفر را آفرید آنرا نیز به بد اخلاقى و بخل تقویت نمود .
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه واله): کاملترین مردم از حیث ایمان و شبیهترین آنها به من، خوش اخلاق ترین آنها است .
امام علی(علیه السلام): اخلاقت را نیکو کن تا خداوند حسابت را آسان کند .
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: بیشترین امتیازی که امت من به سبب داشتن آن به بهشت می رود، تقوای الهی و خوش خلقی است .
امام صادق (علیه السلام) فرمود: بدرستی که اخلاق نیکو لغزش ها را ذوب می کند، همان گونه که آفتاب یخ را. پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) فرمود: به درستی که بنده، در سایه خوش خلقی خود به درجات بزرگ و مقامات والایی در آخرت می رسد، در حالی که ممکن است عبادتش ضعیف است. در مقابل نقل شده که فرمود: به راستى ممکن است بندهاى به خاطر بداخلاقى به پائینترین درکات جهنم سقوط نماید .
على(علیه السلام) فرمود: اخلاق بد ، بدترین همنشین انسان است، دوستان انسان را فرارى مى دهد و چیزى وحشتناکتر از بداخلاقى نیست .
از امیرمؤمنان على(علیه السلام) پرسیدند: چه کسى غم و اندوهش از همه بیشتر است؟ فرمود: کسى که از همه اخلاقش بدتر است !
امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: چهار چیز است به هر کس داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: راستى در سخن گفتن و اداء امانت، و عفّت شکم (پرهیز از حرام) و حسن خلق.
بطور خلاصه قدرت خوش اخلاقی عبارتست از :
1- تقویت موقعیت اجتماعی:
2- تقویت ایمان
3- تقویت درجات معنوی
4- تقویت روزی
5- تقویت پیوند دوستی
6- تقویت سلامتی و سعادت
عضو خبرگان رهبری گفت: وقتی انحراف برخی از صحابی پیامبر(ص) را می بینیم از حال کسی که زمانی از دست امام(ره) حکم دریافت کرده و امروز برای براندازی نظام کمک میگیرد، تعجب نخواهیم کرد.
راسخون : عضو خبرگان رهبری گفت: وقتی انحراف برخی از صحابی پیامبر(ص) را می بینیم از حال کسی که زمانی از دست امام(ره) حکم دریافت کرده و امروز برای براندازی نظام کمک میگیرد، تعجب نخواهیم کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیتالله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، با اشاره به تأکیدهای مقام معظم رهبری بر کسب بصیرت گفت: پس از به خلافت رسیدن امیرالمؤمنین علیه السّلام مشکلات فراوانی پیشِروی ایشان قرار داشت از جمله اینکه «طلحه» و «زبیر» دو تن از کسانی که سابقه زیادی در اسلام داشتند، به همراه عایشه که همسر پیامبر بود، در مقابل علی علیه السّلام ایستادند.
وی با بیان اینکه در آن زمان مردم به مقام عصمت توجه نداشتند و نزد مردم، طلحه و زبیر با علی علیهالسّلام تفاوت زیادی نداشتند، گفت: چهبسا اگر ما نیز آنجا بودیم، در حمایت از علی علیه السّلام به جنگ نمیپرداختیم.
آیتالله مصباح یزدی ادامه داد: حتی در جنگ جمل بسیاری از کسانی که در رکاب علی علیهالسّلام جنگیدند، نه به خاطر اعتقاد به درستی راه وی، بلکه به خاطر بیعتی بود که با او بسته بودند.
وی با اشاره به سخنان حضرت علی علیه السّلام که کارهای خود را از روی بصیرت کامل دینی عنوان میکنند، گفت: ایشان پس از صبر و تأمل بسیار، تنها راه چاره را جنگ با آنان دانستند و غیر از آن را خروج از دین اسلام معرفی کردند.
وی با اشاره به اینکه بصیرت دارای مراتب است، اظهار داشت: مرتبهای از آن بصیرت مخصوص معصوم است.
عضو خبرگان رهبری با اشاره به بصیرت برای مردم عادی گفت: مردم اگر این بصیرت را داشته باشند که بدانند باید از امام معصوم علیه السّلام تبعیت کنند و در زمان غیبت به اشبه افراد به امام معصوم یعنی ولی فقیه رجوع کنند، قطعا در فتنهها گرفتار نخواهند شد، هرچند این مرتبه از بصیرت برای مسئولان نظام، کافی نیست.
وی با تأکید بر لزوم شکرگزاری از خداوند به خاطر نعمت رهبری حضرت آیتالله خامنهای که بهترین گزینه برای جانشینی امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف است، اظهار داشت: اینکه بفهمیم از چهکسی باید پیروی کنیم، خود بصیرت است. اما تأکید مقام معظم رهبری بر بصیرتافزایی یعنی هرکسی باید برای افزایش بصیرت خود تلاش کند.
آیتالله مصباح یزدی هوشمندی خدادادی، شناخت دین و کسب تقوا را از مؤلفههای بصیرت دینی برشمرد و گفت: استعداد و هوش امری خدادادی است، اما تقوا و آگاهی دینی کسبی است و انسان باید برای به دست آوردن آنها تلاش کند.
وی با بیان اینکه برای شناخت مصادیق، مطالعه تاریخ اسلام و به ویژه شناخت وقایع صدر اسلام مؤثر است، اظهار داشت: وقتی انحراف کسانی را که همراه با پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و از بزرگان مسلمانان به شمار میرفتند مطالعه کنیم، از حال کسی که زمانی از دست امام(ره) حکم مسئولیت دریافت کرده و امروز برای براندازی نظام از اسرائیل کمک میگیرد، تعجب نخواهیم کرد.
آیتالله مصباح یزدی ادامه داد: برخی از افراد به قدری ثروت اندوختهاند که نسلهای بعدی آنها نیز بینیاز از مال خواهند بود، اما باز به دنبال جمع کردن ثروت و کسب پست و مقام بیشترند.
وی با اشاره به اینکه خطر انحراف برای همگان وجود دارد، گفت: حبّ دنیا بزرگترین آفت بصیرت است و برای رهایی از انحراف باید تقوای الهی داشت.