پشت در بال و پرم آتش گرفت
سوختم پا تا سرم اتش گرفت
با گلت سیلی نمی دانم چه کرد!
پلک چشمان ترم آتش گرفت
دست ان نامرد داغ از کینه بود
زد به رویم معجرم اتش گرفت
من کیم پروانه ای پر سوخته
کز غم تن خاکسرتم آتش گرفت
گرم عشقت بودم از خود بی خبر
بین شعله پیکرم آتش گرفت
با تماشای تن خونین من
قلب زینب دخترم آتش گرفت
بانگ سر دادم که ای فضه بیا
نازدانه گوهرم آتش گرفت
بی کسی ات شعله بر جانم گرفت
سینه شعله ورم اتش گرفت
ناله می زد رحمه للعالمین
آه!یارب!کوثرم آتش گرفت
روضه خوانم شد خدا و بانگ زد
دختر پیغمبرم آتش گرفت
مجتبی روشن روان
نوشته شده در تاریخ شنبه 90 فروردین 27 توسط
حسین ظفری نژاد
طبقه بندی: تاریخ اسلام و ایران اهل بیت (ع) پیامبر امام رسول خدا امام علی فدک فاطمه زهرا امیرالمومنین خلافت عمر ابوبکر
طبقه بندی: تاریخ اسلام و ایران اهل بیت (ع) پیامبر امام رسول خدا امام علی فدک فاطمه زهرا امیرالمومنین خلافت عمر ابوبکر