سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ پژوه

دومین حرکتی که بعد از قیام امام حسین(ع) توسط شیعیان به خاطر انتقام خون ابا عبدالله (ع) صورت پذیرفت حرکت و قیامی است که به سرکردگی مختار بن ابی عبید ثقفی انجام گرفت. این قیام که بعدها به قیام مختار نام گرفت توانست بسیاری از قاتلان واقعه عاشورا را به سزای عملشان برساند. مختار با وجود مشکلاتی که در سر راهش بود توانست تعداد زیادی از لشکریان عمر سعد را به قتل برساند.

قبل از قیام اباعبدالله(ع) مختار توسط ابن زیاد در کوفه دستگیر و راهی زندان شد. که زیر شکنجه های ابن زیاد بر اثر برخورد شلاق به چشمش یکی از چشمان خود را از دست داد.این حرکت بعد از قیام توابین صورت گرفت.

زمینه های قیام(مقاله بررسی ابعاد قیام مختار ، سید محمد میرتبار)

- جنایات امویان در واقعه ى کربلا که در تاریخ اسلام پیش از آن و پس از آن سابقه اى نداشت.

- جنایات یزید فقط در حادثه کربلا خلاصه نمى شود, و او به آن جنایات اکتفا نکرد. بلکه در مدینه, مردم را به جرم حق طلبى و بیدارى و زیربار او نرفتن, قتل عام کرد. و سال بعد, مکه را محاصره و خانه ى کعبه را به آتش کشید.

- اصولا بنى امیه امت مسلمان را به دو دسته تقسیم کردند:

عرب: که از امتیازات مهمى برخورار بودند.

موالى (غیر عربها): که مورد تحقیر و ظلم حکام بودند.

از تاریخ استفاده مى شود بنیان گذار این سیاست, خلیفه دوم بود. این سیاست در زمان پیامبر(ص) بر اساس تعالیم اسلام کاملا ریشه کن شد, اما متإسفانه در زمان خلیفه ى دوم, این سیاست احیا گشت و تا حکومت على(ع) ادامه داشت تا این که حضرت (به محض روى کارآمدن) شدیدا با این سیاست مخالفت کرد و آن را لغو نمود و معاویه که از طرف عمر استاندار شام بود این سیاست را سخت احیإ کرد, و در زمانى که خود را خلیفه مى دانست, با بخشنامه هایى این شیوه ى تبعیض نژادى خود را تحکیم مى کرد مانند نامه ى وى به عمرو بن عاص نسبت به غیر عرب ها در مصر و نامه ى دیگر او به ((زیاد بن ابیه)) که معاویه در این نامه نسبت به عجم هاى عراق چنین مى نویسند:

مراقب ایرانیان باش, هرگز آنان را با عرب هم پایه قرار مده, عرب حق داد از آنان زن بگیرد, ولى آنان حق ندارند از عرب زن بگیرند, عرب از آنها ارث مى برد اما آنها از عرب ارث نمى برند. حتى الامکان حقوق آنان کمتر داده شود, کارهاى پست به آنان واگذار گردد, با بودن عرب, غیر عرب, امامت جماعت نکند, غیر عرب ها در صف اول جماعت حاضر نشوند, و مرزبانى و قضاوت را به آنان وامگذار(حماسه ى حسینى, ج 3, ص 76.) یکى از علل گرایش مردم به مختار اعتراض به همین سیاست تبعیض نژادى بود که او عملا آن را لغو کرد.

مرحوم دهخدا در لغتنامه خود مى نویسد: ایرانیان, نهضت توابین و قیام مختار و خروج زید بن على و یحیى بن زید را رنگى خاصى بخشیدند.( لغت نامه ى دهخدا, ص 558 کلمه ى ایران)

در سال هاى قبل از قیام, روزى مختار با ((مغیره بن شعبه)) استاندار اسبق عراق, از بازار کوفه مى گذشتند, مغیره که تا اندازه اى مردم شناس بود و روحیه ى مردم عراق و علاقه ى شدید آنان خصوصا ایرانیان مقیم عراق را نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) مى دانست به ((مختار)) چنین گفت: به خدا سوگند, من مطلبى را مى دانم که اگر آدم با تدبیرى به آن متمسک شود, مردم هوادار او شوند و تا سر حد جان از او پیروى مى کنند, مخصوصا ایرانیان که زود در این زمینه تحت تإثیر قرار مى گیرند.

مختار از مغیره پرسید: عمو جان این مطلب کدام است؟

مغیره گفت:

«یدعوهم إلى نصره آل محمد والطلب بدمائهم; دعوت آنان به یارى آل محمد و خونخواهى آنان است»( انساب الاشراف, ج 5, ص 323, چ بغداد)و یکى از علل گرایش ایرانیان به اهل بیت پیامبر(ص), حق طلبى و عدالت خواهى آنان بود.

بزرگان قیام

مختار بن ابی عبید

مختار پسر ابى عبید و از قبیله ثقیف است. او در سال اول هجرت, متولد شد, «و کان مولده فى عام الهجره»( الکامل, ج 2, ص 11)اصبغ بن نباته, از اصحاب وفادار و از شاگردان برجسته امام على(ع) مى گوید: «روزى امیرالمومنین(ع) را دیدم که مختار که طفل کوچکى بود روى زانوى خود نشانیده و با نوازش و محبت دست بر سر او مى کشید و مى فرماید: «یا کیسى یا کیسى» چون دو بار فرمود، لذا موجب شد تا مختار به «کیسان» که حالت تثنیه اى دارد خوانده شود, و این مطلبى است که دانشمندان بزرگى همچون علامه ابن نما و مرحوم آیه الله خویى روى آن صحه گذاشتند, گرچه فرقه اى بعد از ایشان بر اساس ایشان و نامشان تشکیل شد, ولى ساحت مقدس مختار, از انتساب به این فرقه, دور است, و او به امامت معصومین(ع) اقرار داشت که در ادامه خواهد آمد.

پدرش ابو عبیده بن مسعود ثقفى است, که در ابتداى خلافت عمر, از طائف به مدینه آمده و در آنجا ساکن شد. و به صلاح و پاکى مشهور بوده است. چهار روز از خلافت عمر نگذشته بود که خلیفه دستور اعزام نیرو به سرحدات ایران و عراق را داد, تا مردم فارس به اسلام دعوت شوند, اولین کسى که داوطلبانه خود را معرفى کرد ابو عبید پدر مختار بود و دوم سعد بن عباده انصارى و سومین نفر سلیط بن قیس بود, و سپس سایر مردم اعلام آمادگى کردند.

مادرش دومه بنت وهب از زنان با شخصیت تاریخ اسلام است و درباره ى او گفته اند:«من ربات الفصاحه والبلاغه والرإى والعقل(اعلام النسإ, ج 1, ص 421); وى از زنان سخنور و با تدبیر و عاقله بود»

نوجوانى مختار

او در سیزده سالگى در جنگ بزرگى شرکت کرد, هنگامى که ارتش اسلام براى جنگ با ارتش کسرى از مدینه به طرف عراق و ایران حرکت کرد, فرماندهى این لشکر از طرف خلیفه دوم به ابو عبید پدر مختار واگذار شده بود. ابوعبید فرزندش مختار را نیز براى جهاد در این بسیج شرکت داد و بدین وسیله مختار 13 ساله از جمله ى رزمندگان شد که براى اولین بار در جنگى عظیم شرکت مى کرد(بحار الانوار, ج 45, ص 350)

اخلاص مختار

مختار علاوه بر این که مردى شجاع, سخى, بزرگوار, سخنور و عادل بود, مردى مملو از اخلاص بود او در ایام حکومت خود, به شکر از قلع و قمع قاتلین امام حسین(ع) اکثر روزها را روزه مى گرفت و مى گفت: این روزه ها براى شکر است. وى پس از اعدام حرمله, قاتل طفل شیرخوار امام حسین(ع), از اسب پیاده شد و دو رکعت نماز خواند, و سجده اى طولانى نمود.

جوانمردى مختار

بعد از واقعه عاشورا, و مسلط شدن ابن زیاد بر کوفه, طرفداران اهل بیت پیامبر(ص) قلع و قمع شدند و ابن زیاد بر فراز منبر مسجد کوفه, شروع به اهانت به امیرمومنان و اولاد حضرت نمود, بخاطر شهادت بعض از معتضرین در روزهاى قبل کسى جرإت پاسخ گویى ابن زیاد را نداشت, سکوت همه جا حکمفرما بود که ناگهان فریاد خشم آلود ((مختار)) از گوشه ى مسجد, قلب ابن زیاد را لرزاند و مانند شیرى که از قفس آزاد شده باشد بر سر فرزند ((سمیه)) فریاد برآورد: ((واى بر تو, ابن زیاد! آیا به على و حسین اهانت مى کنى؟ دهانت بشکند! تو اصلا کیستى؟ همان زنازاده ى معروف و این تهمت هایى که زدى براى تو و امیرت یزید است نه حسین و خاندان پیامبر)). سخنان مختار به حدى, موجب خشم ابن زیاد شد که از همانجا; چوپ دستى را به طرف مختار پرت کرد که صورتش را مجروح ساخت(تاریخ طبرى, ج 4, ص 356) و قطعا اگر نامه یزید نمى بود، همانجا دستور اعدام او را صادر مى کرد.

موضع اهل بیت (ع) نسبت قیام

در رابطه با برخورد اهل بیت(ع) با قیام مختار دو نوع روایات موجود می باشند : یک دسته در رابطه با مدح مختار بوده و درباره او تعاریفی از اهل بیت (ع) صادر شده است، و دسته دیگر روایاتی است که بر مذمت مختار دلالت دارند. روایاتی که در مذمت مختار هست از نظر سندی ضعیف می باشند، به همین خاطر به نظر خیلی از محققین و صاحب نظران اینگونه روایات هیچ استنادی به مذمت بودن مختار و عملکرد آن نمی توانند داشته باشند.( مقاله قیام مختار واهل بیت ، حسن رضایی مهر)به همین صورت ما نیز فقط روایاتی را که در مدح ایشان آمده را مورد ارزیابی قرار می دهیم.

روایات در مدح مختار

 حضرت امیر (ع)می فرمایند:

«سیُقتل ولدی الحسین و سیَخرج غلام من ثقیف و یَقتل من الذین ظلموا ثلاثمائه و ثلاثة و ثمانین الف رجل»(معجم رجال الحدیث، ج19، ص 102)

«به زودی فرزندم حسین کشته خواهد شد، ولی طولی نمی کشد که جوانی از قبیله ثقیف قیام خواهد کرد و از این ستمکاران، انتقام خواهد گرفت به طوری که تعداد کشته های آنان به سیصد و هشتاد و سه هزار نفر خواهد رسید»

حضرت امیر (ع)در ضمن بیان مشابهت مسلمین با بنی اسرائیل می فرمایند:

«به زودی ستمکاران، توسط کسی که خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که مرتکب شده اند، همان گونه که بنی اسرائیل گرفتار عذاب شدند ... او جوانی از قبیله ثقیف است که او را مختار بن ابی عبید می گویند» (حدیقة الشیعه ، ص 509)

3) ابا عبدالله (ع)، پس از خطبه ای که در راه کربلا ایراد نمودند، می فرمایند:

«پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نکند. به جای هر قتلی، کشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از این ها بگیرد»( بحارالانوار، ج45، ص 340)

4) پس از ارسال سر بریده عمر سعد و ابن زیاد نزد امام سجاد (ع)، ایشان در حق مختار فرمودند:

«حمد و ستایش، خدایی را که انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید»( جامع الرواة، ج1، ص 22. قهبائی عنایة الله؛ مجمع الرجال، تحقیق علامه اصفهانی، موسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوّم، 1364ه، ج6، ص 78)

پس از ارسال سر بریده و ابن زیاد نزد محمد حنفیه، ایشان فرمودند:

«خداوند به او پاداش خیر دهد و بهترین پاداش را بدهد. همانا او انتقام ما را گرفت و رعایت حق او بر همه فرزندان بنی مطلب واجب گردید(بحارالانوار، ج45، ص 386)

نزد امام باقر(ع) سخن از مختار به میان آمد: عده ای به وی ناسزا می گفتند، حضرت فرمودند:

«به مختار ناسزا نگوئید، زیرا او بود که قاتلین شهدای ما را کشت و انتقام خون، را از (دشمنان) گرفت و ...»( بحارالانوار، ج45، ص 343)

امام صادق (ع)هم در مورد او فرمودند:

پس از حادثه کربلا، هیچ زنی از زنان آرایش نکرد و خضاب نیست، تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد»(معجم الرجال الحدیث، ج6، ص 78)

بشارت امام حسین(ع) به قیام مختار

علامه ى مجلسى در ذکر وقایع روز عاشورا مى نویسد: امام حسین(ع) براى لشکر کوفه و شام, خطبه اى خواند, حضرت در ذیل خطبه مردم کوفه و شام را چنین نفرین فرمود:

«وسیسلط علیهم غلام ثقیف یسقیهم کإسا مصبره, و لا یدع فیهم إحدا إلا قتله, قتله بقتله, و ضربه بضربه, ینتقم لى و لاولیائى و إهل بیتى و إشیاعى منهم»(تنقیح المقال, مامقانى, ج 3, ص 205)

بزودى جوانمردى ثقفى بر آنان مسلط خواهد شد تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدى را معاف ندارد, بجاى هر قتلى, کشتنى و به جاى هر ضربتى ضربتى, وانتقام مرا و دوستان و خاندان و شیعیانم را از اینان مى گیرد.

 






نوشته شده در تاریخ شنبه 89 آبان 1 توسط حسین ظفری نژاد
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin